اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
حسین طاهری | |
۳ نظر
سرِ خاک بابک...برای دلگرمیِ فرهاد می گوید :« دوست داشتن کسی که نه بشه ترکش کرد نه عوضش کرد جهنمه»...دقیقا همان شب...سرِ سفره شام نشسته ای و دانیال حکیمی در سریال شبکه یک میگوید که حکمت خداست که آدم به کسی دل می بندد... و باز هم حکمت خداست که انسان می تواند مجددا عاشق کس دیگری بشود، حتی بیشتر از دفعه ی اول...
دو سریال...دو دیالوگِ متناقض...اولی عشق و عاشقی را تنها در یک تجربه خلاصه می کند و دومی حد و حدودی قائل نیست...
اما شاید راه سومی هم باشد... آدمی عاشق می شود... به عشقش دست پیدا نمی کند... دنیایش جهنم می شود... مجددا عاشق می شود... به عشقش می رسد... اما خاطرات گذشته و عشق اولی هیچ وقت فراموشش نمی شود... برای همین هم گهگداری از بهشتِ زندگی اش پرت می شود به جهنمی که در گذشته تجربه کرده است...و سوختن و جراحت های حاصل از بودن در آتشِ جهنم... در بهشت هم همچنان با اوست....
دو سریال...دو دیالوگِ متناقض...اولی عشق و عاشقی را تنها در یک تجربه خلاصه می کند و دومی حد و حدودی قائل نیست...
اما شاید راه سومی هم باشد... آدمی عاشق می شود... به عشقش دست پیدا نمی کند... دنیایش جهنم می شود... مجددا عاشق می شود... به عشقش می رسد... اما خاطرات گذشته و عشق اولی هیچ وقت فراموشش نمی شود... برای همین هم گهگداری از بهشتِ زندگی اش پرت می شود به جهنمی که در گذشته تجربه کرده است...و سوختن و جراحت های حاصل از بودن در آتشِ جهنم... در بهشت هم همچنان با اوست....