باب استفعال

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

باب استفعال

" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا " (احزاب 72)
ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند انسان آن امانت بر دوش گرفت ، که او ستمکار و نادان بود
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

کانال تلگرام:
https://telegram.me/estefal



سرِ خاک بابک...برای دلگرمیِ فرهاد می گوید :« دوست داشتن کسی که نه بشه ترکش کرد نه عوضش کرد جهنمه»...دقیقا همان شب...سرِ سفره شام نشسته ای و دانیال حکیمی در سریال شبکه یک میگوید که حکمت خداست که آدم به کسی دل می بندد... و باز هم حکمت خداست که انسان می تواند مجددا عاشق کس دیگری بشود، حتی بیشتر از دفعه ی اول...
دو سریال...دو دیالوگِ متناقض...اولی عشق و عاشقی را تنها در یک تجربه خلاصه می کند و دومی حد و حدودی قائل نیست...
اما شاید راه سومی هم باشد... آدمی عاشق می شود... به عشقش دست پیدا نمی کند... دنیایش جهنم می شود... مجددا عاشق می شود... به عشقش می رسد... اما خاطرات گذشته و عشق اولی هیچ وقت فراموشش نمی شود... برای همین هم گهگداری از بهشتِ زندگی اش پرت می شود به جهنمی که در گذشته تجربه کرده است...و سوختن و جراحت های حاصل از بودن در آتشِ جهنم... در بهشت هم همچنان با اوست....



  • حسین طاهری

نظرات  (۳)

آره ... سومی محتمل تره ...
به نظر من مورد سوم درست ترینه ...
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی