باب استفعال

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

باب استفعال

" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا " (احزاب 72)
ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند انسان آن امانت بر دوش گرفت ، که او ستمکار و نادان بود
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

کانال تلگرام:
https://telegram.me/estefal

خدای عالم در قرآن می‌فرماید که وقتی فرعون در مسند قرار گرفت:« فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» [قومش را استخفاف کرد در نتیجه آنها اطاعتش کردند] . سیاست فرعون بر استخفاف جامعه است. استخفاف یعنی مردم را در جهالت و بی‌خبری گذاشتن و در سبک مغزی و سبک حالی رها کردن. هدف فرعون و فرعونیان و حاکمانی که همانند فرعون می‌اندیشند این است که از جامعه برای منافع خودشان کار بکشند. اما هدفی که حضرت [علی (ع)] در بیانش دارد این است که می‌گوید من آمده‌ام تا جامعه را در مسیر رفعت خودش قرار دهم. [هدفم] استعباد و استکبار نیست.
در یک بیانی حضرت فرمود که مرا رها کنید و به خودم بگذارید. چون قبل از اینکه از حضرت بیعت بگیرند، حضرت فرمودند: من به یک دلیل قبول نمی‌کنم. «فانکم تریدونی لانفسکم و انا اریدکم لله» شما مرا برای خودتان می‌خواهید و من شما را برای خدا می‌خواهم. بنابراین ما با هم جور درنمی‌آییم. این دو متفاوت است. این که حاکم مردم را برای منافع خودش بخواهد و مردم حاکم را برای منافع الهیشان بخواهند هم با هم جور درنمی‌آید.
توصیفی که حضرت از حکومت خودش دارد همین است که اراده کرده تا حق را به کرسی بنشاند و باطل را دفع و حاکمیت اسلامی را فراهم کند. فرمود: «لا ان أقیم حقًّا أو أدفع باطلا».

"دکتر مرتضی جوادی آملی"

  • حسین طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی